40 حکایت شنیدنی از شهدای لشکر فاطمیون

به گزارش وبلاگ اندورید، لشکر فاطمیون که بسیاری از آنها را در میدان نبرد با داعش به انجام سخت ترین ماموریت ها می شناختند، خاطرات گفته و ناگفته بسیاری دارند؛ خاطراتی که هر کدام ارزش نگارش یک کتاب جداگانه را دارد.

40 حکایت شنیدنی از شهدای لشکر فاطمیون

گروه فرهنگ و هنر وبلاگ اندورید: در میان همه شهدای مدافع حرم شاید باید شهدای افغانستانی لشکر فاطمیون و شهدای پاکستانی لشکر زینبیون را از مظلوم ترین آنها دانست؛ شهدایی که علاوه بر تحمل رنج دوری از خانه و خانواده به واسطه هجمه های انبوه تبلیغاتی، همواره در مظلومیت بیشتری به سر می بردند. نام مقدس فاطمیون برای این گروه به این دلیل انتخاب شد که شکل گیری این یگان نظامی در ایام شهادت حضرت زهرا(س) بود و از آنجایی که آن حضرت در دفاع از ولایت، صدمات زیادی را به جان خرید و در غربت شهید شد، آنان نیز فدایی ولایت بوده و غریبانه وارد این عرصه شدند.

لشکر فاطمیون که بسیاری از آنها را در میدان نبرد با داعش به انجام سخت ترین ماموریت ها می شناختند، خاطرات گفته و ناگفته بسیاری دارند؛ خاطراتی که هر کدام ارزش نگارش یک کتاب جداگانه را دارد. فاطمیون مجموعه ای از 40 حکایت و خاطره شنیدنی از شهدای لشکر فاطمیون است که از زبان آنها و پیش از شهادت یا از زبان خانواده آنها گردآوری شده و به همراه تصاویری از این شهدا همراه شده است.

این کتاب که توسط انتشارات شهید ابراهیم هادی منتشر شده همچون اغلب کتاب های منتشر شده توسط این انتشارات در ارتباط با شهدا، مبتنی بر الگوی روان و ساده نویسی است. حکایت های موجود در این کتاب در نهایت سادگی و به دور از پیچیدگی های زبانی مرسوم در بعضی از آثار ادبی مشابه روایت می شوند. اما آنچه این 40 حکایت را خواندنی و دلنشین می نماید جذابیت موجود در اصل روایت ها و رفتارهای مخلصانه این رزمندگان عزیز و مظلوم است. در بخشی از این کتاب در ارتباط با نگاه و تفکرات پدر شهید محمدحسین خداپناه یکی از شهدای مدافع حرم فاطمیون می خوانیم: هرچند حضور فرزندش در تیپ فاطمیون در کنار دیگر مدافعان افغانی حرم برای او وجه تمایز بود اما وجه دیگری هم داشت، اینکه محمدحسین تک فرزند بود و خواهر و برادری نداشت و البته تنها 21 سال از خدا عمر گرفته بود. پدر شهید خداپناه به عبارتی همه چیزش را در راه خدا داده بود؛ همه زندگیش را. با این حال چندین بار شنیده بودم که می خواست خودش هم به سوریه برود اما اجازه ندادند. ایشان مصاحبه را اینگونه شروع کرد: ما کوچک تر از آن هستیم که بخواهیم از شهدا حرف بزنیم. شهدای فاطمیون شهدای دفاع از اعتقادات بوده و هستند و اعتقاد و ایمان، هیچ مرز و محدودیتی نمی پذیرد. تمام کسانی که می گویند پول می دهند تا این فرزندان برای نبرد به سوریه اعزام شوند، به من بگویند که آدمی همچون من که تنها فرزندم و تنها پسرم را در این راه دادم چگونه می گردد که یک مرد بعد از پنجاه و چند سال همه محصول زندگی خود را که تک فرزندش است برای مادیات بدهد؟!

یکی دیگر از نکات جالب توجه در ارتباط با کتاب فاطمیون آن است که پیش از روایت هرکدام از خاطرات رزمندگان، بخش هایی از زندگینامه حضرت فاطمه زهرا(س) نقل شده است که در واقع این اثر را تبدیل به 2 کتاب نموده است؛ یکی مجموعه خاطراتی از شهدا و دیگری که روایتگر زندگانی و روایات حضرت زهرا(س) است.

گروه فرهنگ و هنر وبلاگ اندورید: در میان همه شهدای مدافع حرم شاید باید شهدای افغانستانی لشکر فاطمیون و شهدای پاکستانی لشکر زینبیون را از مظلوم ترین آنها دانست؛ شهدایی که علاوه بر تحمل رنج دوری از خانه و خانواده به واسطه هجمه های انبوه تبلیغاتی، همواره در مظلومیت بیشتری به سر می بردند. نام مقدس فاطمیون برای این گروه به این دلیل انتخاب شد که شکل گیری این یگان نظامی در ایام شهادت حضرت زهرا(س) بود و از آنجایی که آن حضرت در دفاع از ولایت، صدمات زیادی را به جان خرید و در غربت شهید شد، آنان نیز فدایی ولایت بوده و غریبانه وارد این عرصه شدند.

لشکر فاطمیون که بسیاری از آنها را در میدان نبرد با داعش به انجام سخت ترین ماموریت ها می شناختند، خاطرات گفته و ناگفته بسیاری دارند؛ خاطراتی که هر کدام ارزش نگارش یک کتاب جداگانه را دارد. فاطمیون مجموعه ای از 40 حکایت و خاطره شنیدنی از شهدای لشکر فاطمیون است که از زبان آنها و پیش از شهادت یا از زبان خانواده آنها گردآوری شده و به همراه تصاویری از این شهدا همراه شده است.

این کتاب که توسط انتشارات شهید ابراهیم هادی منتشر شده همچون اغلب کتاب های منتشر شده توسط این انتشارات در ارتباط با شهدا، مبتنی بر الگوی روان و ساده نویسی است. حکایت های موجود در این کتاب در نهایت سادگی و به دور از پیچیدگی های زبانی مرسوم در بعضی از آثار ادبی مشابه روایت می شوند. اما آنچه این 40 حکایت را خواندنی و دلنشین می نماید جذابیت موجود در اصل روایت ها و رفتارهای مخلصانه این رزمندگان عزیز و مظلوم است. در بخشی از این کتاب در ارتباط با نگاه و تفکرات پدر شهید محمدحسین خداپناه یکی از شهدای مدافع حرم فاطمیون می خوانیم: هرچند حضور فرزندش در تیپ فاطمیون در کنار دیگر مدافعان افغانی حرم برای او وجه تمایز بود اما وجه دیگری هم داشت، اینکه محمدحسین تک فرزند بود و خواهر و برادری نداشت و البته تنها 21 سال از خدا عمر گرفته بود. پدر شهید خداپناه به عبارتی همه چیزش را در راه خدا داده بود؛ همه زندگیش را. با این حال چندین بار شنیده بودم که می خواست خودش هم به سوریه برود اما اجازه ندادند. ایشان مصاحبه را اینگونه شروع کرد: ما کوچک تر از آن هستیم که بخواهیم از شهدا حرف بزنیم. شهدای فاطمیون شهدای دفاع از اعتقادات بوده و هستند و اعتقاد و ایمان، هیچ مرز و محدودیتی نمی پذیرد. تمام کسانی که می گویند پول می دهند تا این فرزندان برای نبرد به سوریه اعزام شوند، به من بگویند که آدمی همچون من که تنها فرزندم و تنها پسرم را در این راه دادم چگونه می گردد که یک مرد بعد از پنجاه و چند سال همه محصول زندگی خود را که تک فرزندش است برای مادیات بدهد؟!

یکی دیگر از نکات جالب توجه در ارتباط با کتاب فاطمیون آن است که پیش از روایت هرکدام از خاطرات رزمندگان، بخش هایی از زندگینامه حضرت فاطمه زهرا(س) نقل شده است که در واقع این اثر را تبدیل به 2 کتاب نموده است؛ یکی مجموعه خاطراتی از شهدا و دیگری که روایتگر زندگانی و روایات حضرت زهرا(س) است.

منبع: خبرگزاری دانشجو

به "40 حکایت شنیدنی از شهدای لشکر فاطمیون" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "40 حکایت شنیدنی از شهدای لشکر فاطمیون"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید