شرایط صنعت در دوره پهلوی دوم
به گزارش وبلاگ اندورید، دولت پهلوی در سال 1353ش/ 1974م تصمیم گرفت برای ایجاد موقعیت جهانی بزرگ تر برای حکومت ایران، وسعت بیشتری به برنامه کمک ها و سرمایه گذاری های خارجی خود دهد. اضافه درآمد نفت مساله ای مقطعی بود؛ اما به حکومت اجازه می داد قدرت نفوذ بیشتری در سیاست جهان کسب کند.
در دوره پهلوی اول، دستگاه اداری و ارتش براساس الگو های غربی سازمان یافتند و الگوی اقتصاد ارشادی و ملی آلمان سرمشق قرار گرفت و صنعتی شدن کشور و حمایت از صنایع داخلی، هدف اصلی برنامه های دولتی تعریف شدند. توجه ویژه ای نیز به صنایع وطنی شد و تبلیغات بسکمک برای معرفی کالا های ایرانی انجام شدند. این کار، حمایتی از صنایع ماشینی نوپا برای کمک به توسعه بیشتر آن ها بود (بهنام، 1375: 58و59).
برنامه ریزی ناپیروز
به طور کلی، دولت پهلوی در زمان رضاشاه به دو شکل عمده در مدیریت صنعتی کشور دخالت می کرد: یکی دخالت مستقیم و دیگری اعمال سیاست های مالی در زمینه صنایع. دخالت های مستقیم دولت در توسعه صنعتی ایران، حکومت را طرف بیشتر ابتکار ها و فعالیت های مالی قرار داد (کدی، 1369: 157). اعمال سیاست های مالی نیز به شکل دخالت های غیرمستقیم انجام می شد که شامل ایجاد مشوق های مالی و اعتباری و بخشودگی مالیاتی بودند (قدسی، 1371: 42تا46).
در شهریور 1320ش/ 1941م، در حالی رضاشاه سلطنت ایران را به پسرش واگذار کرد که اوضاع عمومی کشور از نظر نظامی چندان بسامان نبود. متفقین با این بهانه که دولت ایران در موقعیت خطیر جنگ جهانی دوم، سیاست مبهمی در پیش گرفته و در بیرون راندن کارکنان آلمانی سهل انگاری کرده است، ایران را اشغال کردند (جامی، 1377: 131تا153).
حکومت پهلوی در دوره محمدرضاشاه حامی تغییر و نوسازی بود و اصلاحاتی انجام داد؛ اما برنامه های اصلاحات به شکلی طراحی شده بودند که الگو های سنتی و سیاسی را در ایران حفظ کنند. این برنامه ها در به وجود آوردن تحول مالی اجتماعی اصیل در کشور پیروز نبودند و به عبارتی، ازآنجاکه اجرای اصلاحات و ازجمله برنامه های توسعه مالی براساس الگو های پاتریمونیال بودند که در شخص گرایی، رقابت ناصحیح، ناامنی، بی اعتمادی و ناهماهنگی در تصمیم گیری بازتاب می یافت، از توسعه مالی پیروزیت آمیز در کشور جلوگیری می کرد.
پژوهشگران متمرکز بر بحران مشارکت در این دوره معتقدند حکومت پهلوی دوم برای نوسازی ایران باید همزمان کانال هایی برای مشارکت مردم در فرآیند تصمیم سازی ایجاد می کرد. شیوه های خاص تصمیم گیری در حکومت پهلوی دوم و تمایل نداشتن دربار و دولت به شریک کردن دیگران در قدرت سبب شد که نهاد هایی تشکیل نشوند که خواسته های مردم برای اعمال نفوذ در سرنوشت خود را عملی کنند (حاجی یوسفی، 1388: 80تا82).
درآمد ایران در سال های 1342تا1353ش / 1964تا1974م از فروش نفت، 13میلیارد دلار بود و از سال 1353تا1356ش/ 1974تا1978م، این مبلغ به 38 میلیارد دلار رسید؛ یعنی سهم درآمد های نفتی در بودجه سال 1356ش/ 1978م به بیش از 61 درصد رسیده بود.
با افزایش درآمد های نفتی، روزبه روز از اتکای دولت به درآمد های مالیاتی کاسته شد که باید نقش عمده ای در تامین نیاز های دولت داشته باشند و باعث مشارکت بیشتر مردم در امر توسعه شوند و سهم شرکت های مستقیم و غیرمستقیم نیز به طور چشمگیری کاهش یافت. همچنین بر اثر افزایش درآمد های نفتی، درآمد های حاصل از مالکیت دولت شامل درآمد موسسات انتفاعی وابسته به آن، سود سهام شرکت های دولتی، اجاره ساختمان های دولتی و سایر درآمد های مربوط به انحصار مالکیت دولت، روز به روز سهم کمتری از منابع مالی را تشکیل می دادند. تکیه بر اقتصاد تک محصولی نفت، انگیزه ای برای افزایش این درآمد ها باقی نمی گذاشت (عباسی، 1384: 190و191؛ به نقل از واقفی، 1360: 70و71).
افزایش بهای نفت در دهه 1350ش/ 1970م، سبب شد حکومت پهلوی دوم برخی اقدامات سیاسی را انجام دهد. دولت پهلوی در سال 1353ش/ 1974م تصمیم گرفت برای ایجاد موقعیت جهانی بزرگ تر برای حکومت ایران، وسعت بیشتری به برنامه کمک ها و سرمایه گذاری های خارجی خود دهد. اضافه درآمد نفت مساله ای مقطعی بود؛ اما به حکومت اجازه می داد قدرت نفوذ بیشتری در سیاست جهان کسب کند.
براساس این، مبلغ 2 میلیارد و 380 میلیون دلار صرف قرض به خارج از کشور، کمک های بلا عوض و سرمایه گذاری در دیگر کشور ها شد. این مبلغ بیش از دو برابر مبلغی بود که برای دو برنامه عمرانی پنج ساله اول و دوم از 1328تا1341ش/ 1949تا1962م در ایران هزینه شده بود. با وجود این هزینه ها، در خاتمه سال مالی 1353ش/ 1974م حدود 5 میلیارد دلار اضافه درآمد در تراز مالی ایران وجود داشت. انگیزه اصلی این فعالیت ها، مالی نبود بلکه اولین تلاش ها برای استفاده از مازاد درآمد نفت در راه مقاصد سیاسی بود.
حکومت در این زمینه پیروزیت هایی نیز کسب و این فعالیت ها بسکمک از کشور های غربی مانند آمریکا، انگلستان و فرانسه را به ایران نزدیک کرد (هیگام، 1358: 139و140).
در سال 1353ش/ 1974م مجله اشپیگل
(Der Spiegel) آلمان، گزارشی به قلم پیتر بروگه (Piter Bruge) از رفت وآمد های گسترده مدیران صنعتی آلمان به تهران برای انجام مذاکرات درباره انتقال صنایع جدید منتشر کرد؛ در این گزارش، نام شرکت هایی مانند AEG، WKA و Krupp دیده و گفته می شود در این مذاکرات، مدیران 110 شرکت صنعتی آلمانی به ایران آمدند.
طبق این گزارش، شاه ایران علاقه خود را به گسترش صنایع در زمینه های مختلف ازجمله حمل ونقل ریلی درون شهری (مترو) اعلام کرده است و این درحالی است که شهر تهران تا چند سال پیش از ورود شرکت های آلمانی به ایران، حتی سیستم دفع فاضلاب شهری نداشت.
پیتر بروگه، رشد چشمگیر قیمت نفت طی سال های منتهی به نگارش این تحلیل خبری را عامل اصلی علاقه مندی شاه به صنعتی شدن کشور می داند (DerSpiegel, 6 mai: 1974).
برخی صنایع آلمانی انتقال یافته به ایران عبارتند از:
صنایع نساجی
در سال 1326ش/ 1947م، صنایع نساجی 60 درصد اشتغال صنعتی و 70 درصد برق استفاده شده در صنعت را به خود اختصاص داده بود و صنعت نساجی در طول دهه 1340ش/ 1960م، به بزرگ ترین بخش صنعتی ایران تبدیل شد (هیگام، 1358: 48). برخی از این کارخانه ها عبارتند از:
الف. کارخانه نجم تبریز که در سال 1325ش/ 1946م تاسیس شده بود و سالانه حدود 200 هزار متر پارچه تولید می کرد (اطلاعات، 10/ 6/ 1349: 13284).
ب. کارخانه ریسندگی قرقره زیبا که در سال 1342ش/ 1963م و با مدیریت رضا شکرچیان افتتاح شد. ماشین آلات این کارخانه از سه کشور سوئیس، آلمان و انگلستان خریداری شده بودند (اطلاعات، 3/ 2/ 1342، 11075).
ج. کارخانه جهان چیت که در سال 1334ش/ 1955م پایه گذاری شد و هدف اصلی تاسیس آن، تبدیل پنبه خام و ابریشم مصنوعی به چیت، چلوار، پاتیس، پارچه پرده ای و مبلی و محصولاتی از این قبیل بود. دستگاه های این کارخانه از سه کشور آلمان، بلژیک و انگلستان وارد شده بودند (اطلاعات، 24/ 11/ 1336: 9542؛ 30/ 11/ 1339: 10439).
د. کارخانه مخمل و ابریشم کاشان که در سال 1329ش/ 1950م شکل گرفت. این کارخانه از سه قسمت اصلی ریسندگی، حریر و مخمل بافی تشکیل شده بود. دستگاه های این کارخانه نیز به علت وسعت دامنه تولید آن از کشور های آلمان، بلژیک، فرانسه و ژاپن خریداری شده بودند. در این کارخانه، روزانه حدود 2 هزار نفر مشغول به کار بودند (اطلاعات، 11/ 5/ 1346: 12346).
صنعت قند
در این دوره، تعداد فراوانی کارخانه تولید قند در ایران فعالیت می کردند و در این کارخانه ها، تعداد درخور توجهی کارگر و تکنیسین ماهر مشغول به کار بودند. تعدادی از این کارخانه ها عبارتند از:
الف. کارخانه قند رضائیه (ارومیه)، نخستین کارخانه قندی بود که پس از شهریور 1320ش/ 1941م در ایران تاسیس شد. ظرفیت اسمی این کارخانه، 7 هزار تن چغندر در روز بود. ماشین آلات کارخانه از کارخانه اشکودا (koda) خریداری شدند و کارخانه یادشده، وظیفه نصب آن ها را برعهده داشت (محبوبی اردکانی، 1376: ج3/ 351تا353؛ به نقل از کیهان 18/ 11/ 1329: 7443).
گفتنی است کارخانه اشکودا، کارخانه ای چکسلواکی بود که در خلال جنگ جهانی دوم و زمانی که نیرو های آلمانی، چکسلواکی را اشغال کردند، مدیریت آن به دست آلمانی ها افتاد. این کارخانه از قطب های مهم تولید ماشین آلات صنعت قند در اروپا بود (محبوبی اردکانی، 1376: 3/ 347؛ به نقل از مجله بانک ملی ایران، 158/ 126).
ب. ماشین آلات کارخانه قند تربت حیدریه در سال 1327ش/ 1948م، از کمپانی اشکودا خریداری شدند و این کمپانی، آن ها را نصب کرد. ظرفیت اسمی آن 700 تن چغندر در روز بود که 80 درصد آن به صورت کله قندی تولید می شد. دو سال پس از تاسیس، ظرفیت اسمی کارخانه با حمایت سازمان برنامه افزایش یافت (محبوبی اردکانی، 1376: 3/ 353؛ به نقل از کیهان، 13/ 8/ 1349: 819).
ج. کارخانه قند کرمان در سال 1325ش/ 1946م در 70 کیلومتری جاده کرمان تاسیس شد. ماشین آلات این کارخانه از کارخانه بوکاوولف (Buka Wolf) آلمان خریداری شدند. ظرفیت این کارخانه، 350 تن چغندر در روز بود (اطلاعات، 14/ 9/ 1334: 9186؛ 7/ 8/ 1322: 9152) ..
د. کارخانه قند پارس (کوار) در سال 1340ش/ 1961م آغاز به کار کرد. سهم درخور توجهی از این کارخانه به بنیاد پهلوی تعلق داشت و ماشین آلات آن هم از کارخانه بوتز (Butz) آلمان خریداری شدند (اطلاعات، 23/ 10/ 1346: 12484).
ه. کارخانه قند قزوین در سال 1344ش/ 1965م تاسیس و یک سال بعد، بهره برداری از آن آغاز شد. دو سال بعد نیز ظرفیت کارخانه از یک هزار تن به 2 هزار تن چغندر در روز افزایش یافت. این کارخانه از آلمان خریداری و در 30 کیلومتری شهر قزوین نصب شد (اطلاعات، 28/ 4/ 1346: 12334).
برخلاف بسکمک از کارخانه های نساجی که به شکل چند ملیتی از شرکت های گوناگون خریداری می شدند، به نظر می رسد در زمینه کارخانه تولید قند شرایط کمی متفاوت بود و در بیشتر مواقع، کارخانه کامل از شرکت واحدی خریداری می شد که به طور معمول آلمانی بود. گفتنی است که این کارخانه ها همیشه از شرکت های آلمانی خریداری نمی شدند و در دوره پهلوی دوم، به ویژه در زمینه صنایع تولید قند و شکر، کشور های دیگر نیز با ایران مذاکره کردند.
صنایع و کارخانه های تولید برق
صنایع برق ایران که از زمان قاجار آغاز به فعالیت کرده بودند، در زمان پهلوی اول گسترش یافتند. بیشتر تاسیسات تولید برق در کارخانه های مختلف مانند نساجی یا تولید قند قرار گرفته بودند. این کارخانه ها که مولد های برق داشتند، مسوولیت روشنایی بخشی به شهر های نزدیک خود را نیز برعهده داشتند. بسکمک از این مولد های برق از کشور آلمان، به ویژه شرکت زیمنس (Siemens) خریداری شده بودند.
با آغاز جنگ جهانی دوم و گسترش دامنه آن به ایران و خروج رضاشاه از ایران، فرایند توسعه مولد های برق دچار وقفه شد تا پس از مدتی، دوباره این مساله با قدرت دریافت محمدرضاشاه پهلوی در کانون توجه قرار گرفت. در این دوره، ساخت کارخانه هایی در دستور کار قرار گرفت که به طور مستقل به تولید برق بپردازند (محبوبی اردکانی، 1376: 3/ 383تا389).
آموزش نیرو های متخصص در ایران
همانند دوره پهلوی اول، در دوره پهلوی دوم نیز عقد قرارداد هایی برای راه اندازی آموزشگاه های فنی تخصصی در ایران در دستورکار قرار گرفت. این همکاری های فنی آموزشی که عمدتا، میان ایران و آلمان غربی بودند، وسعت درخور توجهی داشتند. تعدادی از قرارداد هایی که میان دو کشور در این زمینه بسته شد، اصول زیر را شامل می شدند:
الف. موافقت نامه توسعه و تکمیل و اداره هنرستان های فنی تهران و تبریز برای آموزش تکنیسین های استادکار و کارگران فنی در سال 1327ش/ 1948م (اسناد وزارت امور خارجه، سند شماره 129).
ب. قرارداد تاسیس آموزشگاه کشاورزی برای آموزش شیوه های مدرن کشاورزی و تربیت جوانان روستایی برای ایجاد بهره وری بیشتر (1338ش/ 1959م).
ج. تاسیس دانشگاه گیلان برای توسعه همکاری پژوهشی و فناوری بین دولت های ایران و آلمان غربی (1356ش/ 1977م). کشور آلمان به دانشجویان و اعضای هیات آموزشی این دانشگاه برای ادامه تحصیل و پژوهش در دانشگاه های آلمان کمک هزینه تحصیلی می داد.
زبان آموزشی در این دانشگاه نیز زبان آلمانی و فارسی بود (اسناد وزارت امورخارجه، سند شماره 228). وجود زبان آلمانی در کنار زبان فارسی در این دانشگاه، دانشجویان ایرانی را به عنوان قشر اجتماعی تاثیرگذار به سمت آلمان متمایل کرد و غیر از جنبه های علمی و فناوری، اثر تبلیغاتی عمیقی بر دانشجویان گذاشت.
منبع: از مقاله سیاست های مالی حکومت پهلوی دوم در زمینه صنعت با تاکید بر روابط ایران و آلمان از 1340تا1357ش/ به قلم علی وشمه، سهیلا ترابی فارسانی و ناصر جدیدی
منبع: فرادید